• امروز : سه شنبه - ۱ فروردین - ۱۴۰۲
0

احزاب و مردم‌سالاری

  • کد خبر : 35101
  • ۱۵ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۷:۳۲
احزاب و مردم‌سالاری
✍به قلم محسن هاشمی رفسنجانی

 

✍️توسکانیوز/محسن هاشمی، رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی در یادداشتی نوشت؛در جهان و مخصوصا كشورهاي توسعه‌يافته و بعضي از كشورهاي در حال توسعه احزاب نقش مهمي در مديريت كشور و مردم‌سالاري به عهده گرفته و باعث گسترش مشاركت سياسي و اعتماد عمومي و مشروعيت و كارآمدي مي‌شوند. اين بدين معني است كه با سعي و تلاش عده‌اي كه به اصولي اعتقاد داشته و به هدف مشترك رسيده‌اند با استفاده از روش مورد قبول جامعه جهاني يعني دموكراسي و مردم‌سالاري اقدام به ايجاد حزب مي‌نمايند بدين صورت هم ارتباط با يكديگر و هم ارتباط با مردم و طرفداران خود برقرار مي‌كنند كه البته هدف آن حكومت‌داري است.

گسترش احزاب واقعي در كشورهاي در حال توسعه دچار چالش‌هايي است كه كشورهاي توسعه‌يافته از آن عبور كرده‌اند، چرا كه در اين كشورها رقابت سالم هنوز با محدوديت‌هايي روبروست. در طول ۱۵۰ سال گذشته حكومت‌هاي مستقر در ايران، به اداره كشور از طريق احزاب قدرتمند اعتقاد نداشته به صورتي مي‌توان گفت احزاب را باور نداشته و ندارند. هر چند از آنها استفاده ابزاري نموده و مي‌نمايند.

البته گهگاه اثر مهمي در نقطه‌اي از تاريخ معاصر ايران از طريق احزاب ديده مي‌شود. ولي شاهد بروز و ظهور احزاب قدرتمندي در كشور نبوده و نيستيم. تا به حال معمولا احزاب با نزديكي به قدرت خود را نشان مي‌دهند.

نگاهي به دوران مشروطه كه از درون تفكر اجتماعيون و عاميون، حزب دموكرات و حزب اجتماعيون اعتداليون بيرون آمدند و در زمان رضاشاه حزب تجدد نزديك به رضاشاه براي پيگيري مدرن كردن ايران به صورت دستوري فعال بود و بعد از افول آن، تلاش‌هايي براي ايجاد حزب جديدي انجام شد كه در مسير رضاشاه حركت كند، ولي با توجه به كم‌لطفي او نسبت به احزاب نتوانست پا بگيرد و در نهايت نظام حزبي دچار فقر جدي شد.

در انتهاي پهلوي اول و جنگ جهاني اول با وجود ضعف قدرت در ايران، احزابي براي گرفتن قدرت ايجاد شدند كه مي‌توان از حزب توده يا حزب ايران نام برد و به دليل عدم موفقيت باعث انشعاباتي نيز در اين احزاب شد كه نمونه آن حزب زحمتكشان است.

پهلوي دوم هم از استفاده ابزاري احزابي چون حزب مردم يا ايران نوين بهره برد و در نهايت به حزب رستاخيز رسيد كه ثمره‌اي نداشت و منجر به سقوط نظام پهلوي شد.

در اين ميان اسلام‌گرايان با جمعيتي به نام فداييان اسلام شروع كردند كه به هيئت‌هاي موتلفه اسلامي ختم شد. ولي از ميان احزاب دوران پهلوي دوم، نهضت آزادي كه با مليون اسلام‌گرا شكل گرفت و گروه‌هاي مسلح ريز و درشت در فضاي سياسي و مبارزاتي ايران فعال بودند ولي اين روحانيت مبارز بود كه با هدايت و در رهبري امام خميني انقلاب اسلامي را به نتيجه رساند.

بعد از پيروزي انقلاب حزب جمهوري اسلامي ايران به قصد تثبيت انقلاب و مديريت كشور قدرت گرفت و به موفقيت‌هايي نايل شد. ولي از درون و بيرون دچار اختلاف گرديد و به ركود كشيده شد. از آن تاريخ به بعد نيز حاكميت باوري به احزاب و توسعه دموكراسي و مديريت كشور از طريق حزب نشان نداده است، هرچند مخالفتي نيز با حضور غير قدرتمند آنها نشده است.

با انحلال يا ركود فعاليت حزب جمهوري اسلامي، ديگر تشكل‌هاي موجود چون سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي نيز با اختلافات دروني در مسير انحلال پيش رفتند و كم‌كم دهه ۶۰ كه البته جنگ تحميلي هم از حوادث مهم آن بود احزاب در مسير ركود قرار گرفتند. و تشكل‌هاي غير حزبي چون روحانيت مبارز سعي به جايگزيني داشته كه البته تبديل به دو تشكل شده و مجمع روحانيون مبارز از آن بيرون آمد و باعث ظهور دو جناح چپ و راست در كشور شد. به صورتي بقيه تشكل‌ها و احزاب زير سايه اين عناوين فعاليت مي‌كردند.

بعد از پايان جنگ مجددا تحزب با تكثر فعال شد و هم‌چنان با تيتر چپ سنتي و راست سنتي در پهنه سياسي ايران اظهار وجود كردند، كم‌كم چپ سنتي، راست سنتي جاي خود را به اصلاح‌طلب و اصولگرا دادند كه توسعه‌يافته‌‌تر از گذشته و با احزاب متعدد در زير مجموعه عمل مي‌كردند.

جمهوري اسلامي در راستاي تقويت احزاب و استفاده از دموكراسي و مردم‌سالاري براي مديريت بهينه كشور هنوز بايد قدم‌هاي اساسي بردارد. چرا كه سياست چرخش قدرت ميان نخبگان و نظارت آن هرچند شروع خوبي را تجربه كرد اما با موانعي روبرو است.

@kargozarans

لینک کوتاه : https://tooskanews.ir/?p=35101
  • منبع : سایت کارگزاران

ثبت نظرات

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
    دیدگاه های شما، پس از تایید مدیریت در وب سایت خبری توسکا نیوز منتشر خواهد شد. پیام هایی که حاوی تهمت و افترا و غیر از زبان فارسی باشند منتشر نخواهد شد.