توسکانیوز/ محمد عین الله زاده/اول ماه مه سال ۱۸۸۶یعنی۱۳۶سال پیش کارگران شهر شیکاگو آمریکا در اعتراض به زیاد بودن ساعات کاری دست به تجمع اعتراضی زدنندکه با سرکوب شدید پلیس مواجه شدنند وپلیس بسوی آنان آتش گشود وتعدادی از کارگران را گشت وبسیاری را بازداشت نمود ودربین باز داشت شدگان عده ای را اعدام نمود واز آن روزبه بعد هر ساله سالروز این واقعه را بعنوان روز جهانی کارگر نام گذاری کردنندوهمه ساله کارگران سراسر جهان بجز آمریکا وکانادا وچند کشور کوچک دیگر سالگرد این قیام کارگری را گرامی می دارنند.
اما در ایران برگزاری جشن روز کارگر به دلایل واهی با مخالفت مسئولین مواجه می گردد در صورتی که روزجهانی کارگر در همه کشور های دنیا به روز مطرح کردن مطالبات صنفی وقانونی کارگران تبدیل شده است .
متاسفانه در ایران نهاد مستقلی که بتواند از حقوق کارگران دفاع کند وجود نداردونقش محوری وزرات کار در حمایت از کارگران بسیار کم رنگ می باشد واصلی ترین اشکالی که می توان به وزرات کار بعنوان حامی کارگران وارد دانست این است که اداره کار خود را متولی کارگران وکارفرمایان می داند در حالی که باید کارگران تشکل های صنفی خود را داشته باشند وکارفرمایان هم حامی قانونی خود را داشته باشند باید هر دو نهاد مستقل باشند تا بتوانند به درستی ایفا نقش نمایند وگرنه پر واضع است که که همیشه کارفرما می خواهد حق وحقوق کمتری بپردازد وکارگر هم در پی گرفتن حق خودش می باشد این تضاد همیشه وجود داشته است البته در این بین برای یک کارگر هیچ چیزی بجز حفظ موقعیت شغلی اش مهم نیست ودر جهت حفظ شغلش وتامین نیاز های اولیه زندگی اش تلاش می کند وتمام قدرت چانه زنی کارگر از نیروی کارش می باشد ولی شوربختانه در ایران بعلت آمار میلیونی جمعیت بی کار وجوانان جویای کار کارفرمایان این اجازه را به خود می دهند که هر طوری شده از زیر بار تعهداتش شانه خالی کند حقوق و مزایا کم بدهدساعات کاری سه شیقت را دوشیفتی نمایندودولت واداره کار تعیین حداقل حقوق کارگران را نه براساس نرخ تورم وقدرت خرید جامعه کارگری بلکه براساس رضایتمندی کارفرمایان تعیین می کنند
زمانی که شاخص های اقتصادی بانک مرکزی رقم زیر خط فقر را حدود۱۲/۰۰۰/۰۰۰نشان می دهد حقوق یک کارگر متاهل دارای دوفرزند کمتر از ۷/۰۰۰/۰۰۰تعیین می شودضعف عملکرد اداره کار وقانون معیوب حمایت از کارگر وتصویب قوانینی که بیشتر به قانون برده داری شبیه است موجب شده است که کرامت انسانی جامعه کارگری زیر علامت سوال قرارگیرید .
حقوق زیر ۷/۰۰۰/۰۰۰تومان نه اینکه جوابگوی نیاز های اولیه زندگی یک خانوار چهارنفره نیست بلکه با این تعیین حقوق ۷۰درصد کارگران زیر خط فقروبعضا زیر خط فلاکت قرارگرفته اند.
کارگر ایرانی با این هزینه سرسام آور زندگی وگرانی قیمت ها ومایحتاج زندگی که در حد کشورهای اروپایی می باشد با حقوق ودر آمد کمتر ازکشور چین وپرداخت مالیات به اندازه کشور آمریکا ، شوربختانه از نظر رفاه وآسایش در حد واندازه کشور افغانستان زندگی می کنند.
کارگر ایرانی در سرزمینی زندگی می کند که در آن دویدن وکارکردن وزحمت کشیدن سهم او می باشدودر آمد حاصل از زحمات او بقدری است که بخورد ونمیرید تا فردا بتواندبرای کارفرما کارکندودر دیگر سو رفاه وآسایش وزندگی لاکچری از آن کسانی است که اصلا کار نمی کنند وبا رانت خواری در بهترین شرایط زندگی می کنند وبا ثروت های باد آورده شان وبا ماشین های لوکس وکاخ های افسانه ای شان به فقر مردم ،فخر می فروشند.
در این مقال از کارگران فصلی و کارگران روز مزد و کودکان کار و لشکر عظیم بیکاران هیچ نگویم که خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.