توسکانیوز/سیدحسین مرعشی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران؛هر دولتی که در پاکستان روی کار آمد هیچ تغییری در روابط ایران و پاکستان رخ نداد و حتی تغییرات اساسی در ایران ازجمله انقلاب اسلامی سال ۵۷ که منجر به تغییرات راهبردی در ایران شد نیز نتوانسته کوچکترین اثری در روابط دوستانه ایران و پاکستان بگذارد.
در این میان چند نکته حائز اهمیت است که باید مورد توجه تحلیلگران باشد؛ نخستین مساله در درون پاکستان در حوزه جمعیتی است. عمده تمدن پاکستان در ناحیه شرقی به محوریت رود سند است و این بخش مهم جمعیتی و اقتصادی پاکستان با بخش غربی پاکستان که بلوچستان است همواره درگیر تنش داخلی بودند.
بلوچستان پاکستان به مرکزیت کویته با سرزمینی بسیار وسیع و تراکم جمعیت کم نسبت به بخش دیگر همواره روابط پرتنشی با دولت مرکزی پاکستان داشته است، یعنی پاکستان شرق و غرب هیچگاه یکپارچه و یکنواخت و دارای شرایط یکسان نیست؛ چه به لحاظ قومی، چه به لحاظ تاریخ تمدن و چه به لحاظ جغرافیا و فرهنگ و اقتصاد.
دومین موضوعی که باید مورد توجه باشد این است که در نتیجه در اثر همین مشکلاتی که قید شد، دولت مرکزی پاکستان به اندازه کافی بر مناطق وسیع بیابانی خود در غرب -که مناطق همجوار مرز شرقی کشور ما میشود- تسلط کافی نداشته و ندارد و این منطقه جولانگاه گروههایی بوده که بعضاً با دولت ایران یا خود دولت مرکزی پاکستان در تنش بودند.
سومین مساله نیازمند توجه موضوع افغانستان است. از زمانی که افغانستان در شمال پاکستان وارد دوره طولانی بیثباتی شد، مسائل بین دو کشور تغییر کرد. واقعیت این است که یک اشتباه تاریخی توسط اتحاد جماهیر شوروی سابق رخ داد و افغانستان به وسیله نیروهای شوروی سابق اشغال و با ساقط شدن سلطنت افغانستان، دولت کمونیستی در این کشور مسلط شد. این دولت کمونیستی کاملاً در تضاد عقیدتی و فرهنگی با عامه مردم افغانستان بود و استقرار این دولت اثراتی را در ژئوپلیتیک شرق ایران به وجود آورد و پدیده مهاجران افغانی از بیش از ۴۰ سال پیش به یک موضوع مهم تبدیل شد.
مهاجرانی که تعدادی به ایران و تعدادی به پاکستان رفتند. خود وجود جامعه بزرگ مهاجران افغان در ایران و پاکستان اثرات وسیعی بر ژئوپلیتیک شرق ایران گذاشت و برای نخستین بار مرزهای شرقی ایران که همیشه مرزهای امنی بود به مرزهای ناامنی تبدیل شد. در ادامه هم شکلگیری نیروی مقاومت در درون افغانستان -چه در بخش اهل سنت چه شیعیان افغانستان- علیه دولت کمونیستی مورد حمایت روسیه، ایران و پاکستان را وارد مرحله جدیدی از حضور نیروهای جهادی کرد که این نیروها توسط عربستان، ایران و پاکستان -هر کدام در حوزه نفوذ خود- حمایت میشدند.
در ادامه بیثباتیهای افغانستان بود که ارتش پاکستان برای اولین بار به جای نگاه همیشگی به شرق خود -یعنی هند- نگاهش متوجه شمال شد و به این سمت رفت، نیرویی را به میدان بیاورد که آن نیرو بتواند بر افغانستان اثر بگذارد. طالبان مولود این نگاه و اقدامات ارتش پاکستان برای تثبیت موقعیت خود در افغانستان است. با وجود اینکه به هیچ وجه افغانستان عمق استراتژیک پاکستان تلقی نمیشد و پاکستان همواره نگاه سنتی خود را به غرب خود داشت -چه از لحاظ تقویت ارتش، چه دستیابی به سلاح هستهای و چه رقابتهای اقتصادی و منطقهای و بینالمللی همواره هند رقیب و تهدید بزرگ پاکستان بود- یک مرتبه نگاه پاکستان به منطقه شمال که از اساس نقطه استراتژیکی برای آنها تلقی نمیشد، پررنگ شد.
نکته چهارم اتفاقاتی است که در درون مرزهای جمهوری اسلامی در سیستانوبلوچستان ایران رخ داده است. ما در طول دوره بالغ بر ۴۰ سال جمهوری اسلامی با نگاه درستی به سیستانوبلوچستان توجه نکردیم و روابط جمهوری اسلامی با بلوچهای ساکن در سیستانوبلوچستان مورد انتقاد جامعه بلوچ ایران بوده است.
بلوچها تا به امروز، به درست یا غلط، این برداشت را داشتند که نگاه دولتهای مستقر در تهران و مقامات جمهوری اسلامی به بلوچهای اکثراً سنی و سیستانیهای اکثراً شیعه، نگاهی تبعیضآمیز است. بهرغم آمدن و رفتن دولتهای مختلف و بهبودی روابط بلوچها با قدرت مرکزی ایران در دورههای مختلف اما به طور کامل بلوچها احساس مثبتی نسبت به سیاستها و رفتارهای جمهوری اسلامی نداشته و ندارند.
در دو مقطع این تنشها به نقطه نامناسبی نیز رسیده است؛ نخستین بار رخدادهایی همزمان با دولت سازندگی اتفاق افتاد که منجر به مشکلات و درگیریهایی بین نیروهای مسلح حولوحوش مسجد مکی شد و دیگری نیز در همین سال گذشته همزمان با اعتراضاتی که تحت عنوان کشته شدن خانم مهسا امینی بود، رخ داد.
@kargozarans