✍️توسکانیوز/ محسن بوذری سراوانی/ در سالهای اخیر، واژهی «زمینهسازی ظهور» از معنای ژرف و قدسی خود فاصله گرفته و به عبارتی پرتکرار در سخنان سیاسی و حکومتی تبدیل شده است. این تکرار، گاهی این تصور را بهوجود آورده که میتوان هر اقدام ناموفق یا پُرهزینهای را بهنام زمینهسازی توجیه کرد.
اما آیا هر کاری که به این نام انجام میشود، ما را به حقیقت نزدیکتر میکند؟ یا گاهی این واژهی شریف، به پوششی برای توجیه ناکارآمدیها تبدیل شده و مسیر جامعه را از حقیقت دور کرده است؟
چشمبهراهی؛ مفهومی ژرف در اندیشهی شیعی
در فرهنگ شیعه، چشمبهراه بودن برای فرج، نشانهی مسئولیتپذیری، هوشیاری، و کوشش برای ساختن جامعهای اخلاقمدار و شایستهی حضور حجت خداست؛ نه نشانهی بیعملی یا پذیرش نابسامانیهای کنونی.
امام باقر (ع) فرمودند:
> «چون قائم ما قیام کند، عقلهای مردم را کامل و خُلقهای آنان را به سامان میرساند.»
بنابراین، ظهور از دل جامعهای برمیخیزد که با خرد و اخلاق شکل گرفته است؛ نه از دل فقر، آشفتگی و ناامیدی.
برخی نگاههای سطحی، آمدن منجی را در اوج نابسامانی میبینند؛ گویی هرچه جامعه فرسودهتر باشد، فرج نزدیکتر خواهد شد. این نگرش، نه با عقل همخوانی دارد و نه با سیرهی اهلبیت سازگار است.
امام صادق (ع) فرمودند:
> «زینت ما باشید، نه مایهی ننگ ما.»
آیا سیاستها و تصمیماتی که موجب رنج مردم، گسست امید و از بین رفتن اعتماد میشوند، زیبایی دین را نمایان میکنند یا باری سنگین بر دوش آن هستند؟
ساختن زمینه، نه رهاکردن آن
زمینهسازی واقعی، با اصلاح امور، بازسازی اعتماد، گسترش عدالت، پرورش اندیشه و گفتوگوی صادقانه با مردم شکل میگیرد؛ نه با توجیه سختیها یا پنهانسازی ناتوانیها.
جامعهای که در آن تبعیض، فقر و ترس گسترده است، نمیتواند بستری برای ظهور امامی باشد که نمایندهی قسط و آگاهی است.
ظهور، پوششی برای پنهانکاری نیست
یکی از خطاهای بزرگ، این است که آیندهای مقدس را بهانهای برای چشمپوشی از کاستیهای امروز قرار دهیم. برخی، بهجای تلاش برای اصلاح ساختارها، تنها به وعدهی آمدن منجی بسنده میکنند؛ اما جامعهای آسیبدیده و انسانهایی بیانگیزه، یارای همراهی با مصلح نخواهند داشت.
ظهور، ادامهی روند رشد است؛ نه نجاتی ناگهانی از دل ویرانی.
در روزگار ما، برخی اندیشهها با ظاهر دینی، همان نگرشهای کهنه را بازتولید کردهاند؛ لباسی نو، بر پیکری فرسوده. اندیشهای که خرد، تجربه و عدالت را فدای هیجان و شعار میکند.
آنان که تمام تمدن غرب را مجموعهای از بیخردی میدانند، بدون آنکه میان ابزار و معنا تفاوت بگذارند، گاه چنین میپندارند که ویرانی مقدمهی ظهور است. در حالی که مسیر ترسیمشده توسط امامان، راه روشنایی، آگاهی و قسط است، نه تاریکیِ بزکشده.
سخن خداوند؛ معیارهای تمکن بر زمین
خداوند در قرآن، ویژگیهای جامعهای شایستهی قدرت را چنین توصیف میفرماید:
> «کسانی که اگر در زمین به آنان قدرت دهیم، نماز برپا میدارند، زکات میدهند، امر به معروف میکنند و از منکر بازمیدارند.»
(سورهی حج، آیهی ۴۱)
بنابراین، استقرار قدرت، با بندگی، عدالت اجتماعی، و فریاد بر باطل معنا مییابد؛ نه با پنهانکاری، بیتدبیری یا رویگردانی از مردم.
ما چشمبهراه مصلحی جهانی هستیم. اما اگر زبانمان زخمزننده، سیاستمان ستیزهجو، و اخلاقمان دور از مردم باشد، چگونه میتوانیم انتظار را صادقانه بخوانیم؟
انتظار یعنی ساختن انسان و ساماندادن جامعه؛ نه ویرانکردن دلها و از بینبردن سرمایهی اعتماد.
و اگر این معنا را درنیابیم، شاید در دل همین شعار «زمینهسازی»، انحرافی ژرفتر از گذشتهها پنهان شده باشد…