توسکانیوز/ محسن بوذری سراوانی / در کشوری که قیمت نان و تخممرغ هفتهبههفته تغییر میکند و مجلس تا واپسین روزهای سال درگیر تصویب کلیات بودجه است، برخی چهرههای رسمی میگویند ایران باید «نظم آیندهٔ جهان» را طراحی کند! دکتر سعید جلیلی اخیراً فرمودند: «نظم جهانی در حال فروپاشی است و ایران در حال ساخت نظم جدید جهانی است.» پاسخ من روشن است: شما خودتان را نمیتوانید منظم کنید؛ نظم جهانی پیشکشتان. این متن، نه نقد انقلاب است، نه انکار ضرورت تغییر نظم جهانی؛ بلکه نقد کسانی است که بدون توانمندی در داخل، از طراحی نظم جهانی سخن میگویند. تناقض میان گفتهها و واقعیتها: گفتهاند: ایران طراح نظم جهانی است واقعیت این است: بودجه کشور سالهاست با کسری و تأخیر بسته میشود گفتهاند: الگوی حکمرانی ما قابل صدور است واقعیت این است: فساد ساختاری، بیپاسخگویی و بحران مشروعیت همچنان پابرجاست گفتهاند: ما کاملاً مستقل هستیم واقعیت این است: اقتصاد به واردات از چین و صادرات نفت وابسته است گفتهاند: روایت انقلاب جایگزین نظم لیبرال است واقعیت این است: در داخل با بیاعتمادی گسترده و فرسایش سرمایه اجتماعی مواجهایم نظم جهانی با شعار نمیآید: ساخت نظم جدید جهانی نیازمند چهار مؤلفهٔ واقعی است: ۱. نظریه تمدنی (انسان، معنا، قدرت، نظم) ۲. ساختار عقلانی و قابل الگوگیری در حکمرانی داخلی ۳. روایت بینالمللی قابلفهم و قابل ترجمه ۴. قدرت نرم، اقتصادی و فناورانه در سطح منطقهای و فرامنطقهای و پرسش جدی اینجاست: آیا گفتمان امثال جلیلی حتی یکی از این پایهها را دارد؟ یا فقط با فریاد، جای خالی کارآمدی را پنهان میکند؟ شرقگرایی خام، نه استراتژی ملی: سخنان این جریان بیش از آنکه بومی و ریشهدار باشد، حاصل برداشتهای سطحی از نظریهپردازانی مانند الکساندر دوگین است؛ کسی که از امپراتوری اوراسیا و فروپاشی نظم غرب میگوید، اما بدیلی برای انسان امروز ندارد. گفتمان ایرانی اگر قرار است جهانساز باشد، باید از شرق و غرب مستقل بیندیشد؛ نه آنکه نسخهٔ اوراسیایی دوگین را بهنام انقلاب بفروشد. نقد جلیلی، نه نفی نظام: ما جریان جلیلی را نقد میکنیم، نه کل نظام را. اتفاقاً امروز در بدنهٔ نظام، بسیاری بهروشنی دریافتهاند که این جریان، پاسخ آینده کشور نیست.
جریان جلیلی، ادامهٔ انقلاب نیست؛ انجماد آن در کلیشههاست. او وارث گفتمان امام نیست؛ وارث سوءبرداشتهای انباشته از آن است. این جریان نه انقلاب دوم ساخته، نه دولت عدالت، نه تمدن نوین؛ فقط تکرار کرده، بدون گوش دادن به مردم.حال انکه: ایران اگر بخواهد در نظم آیندهٔ جهان نقشآفرین باشد، باید اول در خانهٔ خود نظم برقرار کند: نظم در حکمرانی، شفافیت، عدالت، پاسخگویی، و معنویت مردممحور. تا آن زمان باید گفت: هر نظمی که از خانه آغاز نشود، به خانه نمیرسد. و آنان که حتی از اداره یک نهاد ساده ناتواناند، نمیتوانند طراح نظم آیندهٔ بشر باشند؛ نه بدیل تمدنی خواهند داشت، نه روایت جهانی. و بهقول امام خمینی (ره): «آنهایی که نمیتوانند یک نانوایی را اداره کنند، نمیتوانند کشور را اداره کنند.»