✍اختصاصی توسکانیوز/سامان حسینی نوید/آموزش و پرورش رکن اساسی جامعه ی نیازمند به توسعه ی پایدار و بدین جهت شایسته ی حضور نخبگانی متخصص و دلسوز است (تاکیدم بر انسان متخصص ، عالم و پر دغدغه ایست که موفقیت این سازمان را مبتنی بر چارچوب های علمی و حضور نخبگان شایسته ی حقیقی بداند و بس) . در بسیاری از موارد نگاهی نا آگاهانه خواسته و ناخواسته ، نظام اداری را به جهت استفاده از پتانسیل های عظیم موجود در حوزه ی اساتید آموزشی این سازمان بی بهره نموده و توجه خود را در انتخاب مدیران رده بالا تنها به افرادی در سطح ستاد محدود نموده و چالش های ناشی از نادیده انگاری معلمان نخبه (تاکید بر معلمان توانمند و نخبه و با تجربه ) و متخصصان تحصیلکرده ای که یا دیگر اشتیاقی به پشت میز نشینی های مرسوم نداشته و یا از ابتدا علاقمند به آن نبوده و یا قطعا مورد بی مهری و غفلت واقع گردیده اند( و البته خود را وقف تعلیم و تربیت فرزندان ایران جان نموده اند ) را در این متن کوتاه، خلاصه وار تقدیم حضور خوانندگان گرامی خواهم نمود.
استفاده صرف از افرادی ستادی در سطوح مدیریتی این نهاد (در بسیاری موارد مبتنی بر رابطه و نفوذ و نه بر اساس شایسته سالاری) که وظیفه ی فاخر آن تعلیم وتربیت انسان خردمند و شایسته به لحاظ علمی و اخلاقی بوده و عموما انتصاب چنین افرادی که درک درست و تجربه ی کافی از آموزش علمی و بروز نداشته و عموما فاقد تخصص در این حوزه می باشند و بیشترین تجربه ی ارزشمند ایشان سالها پشت میز نشینی و پاسخ به بخشنامه ها و نسخه پیچی های اداری و ستادی و رسیدگی به مواردی همچون کمبود نیرو، نبود منابع مالی ، نقل و انتقالات ، رسیدگی به احکام اداری و بسیاری از این دست بوده که در جای خود کوششی ست ستودنی و جای قدردانی نیز دارد اما ستادیون را از فضای آموزشی ، تدریس و کلاسهای درس و مطالعات آموزشی و علمی دور نموده و چنین فاصله ی می تواند منجر به اتخاذ تصمیمات نادرست و غیر کار آمد از سوی ایشان گردیده و قطعا در چنین فضایی پاسخگوی نیازمندیهای بروز معلمین و دانش آموزان نسل نو نخواهیم بود.تصمیم گیری های نادرست که ناشی از عدم آگاهی در مسائل آموزشیست قطعا به کاهش کیفیت تدریس و روند ارزیابی های کار آمد منجر شده و تاثیر منفی خود را بر فرایند یادگیری باقی خواهد گذارد. آنگاه که معلمان بدانند تصمیمات کلیدی توسط کسانی اتخاذ می شود که درکی نسبت به کلاس و آموزش نداشته اند ، احساس بی ارزشی نموده و انگیزه و علاقه ی خود را به تدریس موثر و مشارکت در روند آموزش و فرایندهایش از دست خواهند داد..حضور افراد ناکار آمد با نگاه غیر تخصصی به آموزش در سطح مدیریتی سدی بزرگ در مقابل نو آوری و خلاقیت شده و عموما افرادی که تجربه ی واقعی تدریس ندارند ایده های نو آورانه را نادیده گرفته و به روش های سنتی و قدیمی پایبند می مانند .تصمیمات نادرست ناشی از آگاهی به مسائل آموزشی منجر به اتلاف منابع مالی و انسانی شده و بدون نتایج مثبت هزینه های زیادی را به نظام آموزشی تحمیل نموده است.نبود سازکار های مناسب برای استفاده از نظرات معلمان و نبود موثر ایشان در فرایند تصمیم گیری صدمات جبران ناپذیری را در طی سالیان طولانی بر سبستم آموزش و پروش تحمیل نموده و فرهنگ سازمانی آموزش و پرورش را به سمتی سوق داده که تمایل کمتری به پذیرش نظرات جدید از خود نشان می دهد.ایجاد فضای مشارکت و بکارگیری معلمان موفق ونخبه و آموزش ایشان در قالب دوره های مدیریتی بروز و استفاده آنان در سطوح تصمیم گیری ها و سپردن سکان آموزش و پرورش به دست نخبگان آموزشی اش می تواند کلید موفقیت و پیشرفت و خط بطلانی بر نا امیدی ، ناکار آمدی و تزریق روحیه دانش محوری و نخبه پروری در آن بوده و با حفظ استقلال این سازمان مقدس و پرهیز از سیاست زدگی و روزمره گی های این نهاد فاخر ، آنرا زمینه ساز و به عاملی پیشتاز در جهت توسعه و تحول در کشور مبدل نماید
سامان حسینی نوید