توسکانیوز/ مریم اصغر زاده؛ فعال فرهنگی/مگرمیشود دخترباشی عاشق فصل پاییز پادشاه فصلها این دخترمهربان با موهای قرمز نباشی انگارقصه آنشرلی با موهای قرمز الهام گرفته از پاییز بوده،این پادشاه فصلها، حتی مهر هم با همه مهربانیش زاده پاییز است این مداد رنگی ۴ رنگ قرمز،زرد، نارنجی، قهوه ایی چه زیبا و با ظرافت در کنار کوه وصحرا و دشت عشق بازی میکنند،باید در پاییز دوباره متولد شد ورشدکرد جانی تازه گرفت از نم نم بارانهای گاه و بی گاهش ، از غرش آسمانش ، از نسیم های خنکی که بر روح آدمی میدمد و چقدر دوست دارم برلبه پنجره کافه ایی رو به خیابان فارغ از هر فکر وخیالی با موهای باز فرفری و با حاله ایی از حریر رنگین کمان پاییزی بر روی آن و شالی بر دور گردن و نوشیدنی داغ در دست به نم نم باران از پشت شیشه های بخار گرفته به خیابان نگاه کنم..چقد دوست دارم در جاده ایی قدم بزنم که برگ های پاییزی مانند چادر نماز گل گلی مادربزرگ به زمین پوشش رنگارنگ داده انگار زمین هم حجب وحیا پیدا کرده و لباس بر تن ،، این خش خش برگ های پاییزی که با تو سخن میگویندسلامی گرم و آهسته میدهند و زیر لب نم نم زمزمه میکنند گویا میگویند یادت باشد تا پاییز نرفته عاشقی کن قدرش را بدان تا چشم بگذاری پاییز بساطش را جمع میکند و آهسته آرام میرود و فصل بی روح و سرد زمستان خواهد امد، اما،،، پاییز هم میداند دیگر توان گرم کردن دل آدمها را ندارد دیگر با باد ملایم خود روح را نمیتواند جلا دهد چه روزگار سخت و بی مروتی که پاییز با تمام سیاست زنانه و ظرافت گونه خود کاری از مهرش برنمیآید انگار میداند که موسیقی برگهایش دیگر کسی را نمی رقصاند انگار شرم زده شده و عقربه های ساعت را به جلو میکشاند انگار دیگر توان حمل چمدانهای خودش را ندارد و بی آنکه کسی را از خواب بیدار کند در شب یلدای پاییزی خودش، در گوش ننه سرما آرام و اهسته نجوا میکند، این سرزمین سرد و بی روح شده من توان عشق بازی ندارم بیا… اما تو را به مهربانی مهر قسم ، زمین را سردتر از این نکن دیگر کسی آهی در بساط ندارد که با آن دستهای یخ بسته زمستانی خود را گرم کند و اینجاست که به یاد گفته فروغ… که چه زیبا گفت پاییز فصل اندوه و مرگ است….
باید در پاییز دوباره متولد شد
لینک کوتاه : https://tooskanews.ir/?p=41284
- منبع : توسکانیوز