توسکانیوز/ محسن بوذری سراوانی/یکی از هوشمندانهترین مؤلفههای سیاست اعلامی اخیر جمهوری اسلامی ایران در دوره پساآتش بس، تأکید مکرر بر «عدم هدفگیری دولتها» است. این رویکرد که در ظاهر نشانهای از تمایل به ثبات منطقهای و کاهش تنشهای بینالمللی بهنظر میرسد، در واقع میتواند بهعنوان یک ابزار راهبردی چندمنظوره در حوزه جنگ ادراکی، مشروعسازی بازدارندگی، و بکارگیری «سیاست ابهام» برای مدیریت تنشها و مهار دشمنان مستقیم و غیرمستقیم بهکار گرفته شود.
نخست، این سیاست باعث میشود جمهوری اسلامی ایران بتواند ضمن تقویت چهرهای معقول، مسئول و خواهان آرامش در نظام بینالملل، مشروعیت سیاستهای بازدارنده خود را ارتقا دهد. اعلام اینکه هدف ایران، دولتها و ملتها نیست بلکه پاسخ به «تهدیدات امنیتی و تجاوزات» است، جایگاه حقوقی ایران را در معادلات بینالمللی تقویت کرده و زمینه را برای کاهش اجماع جهانی علیه آن فراهم میسازد.
دوم، این سیاست عملاً ایران را در موضع «دفاع مشروع» قرار میدهد و راهبرد دشمن برای امنیتیسازی ایران را معکوس میکند. درواقع، در حالی که سالهاست ایران هدف پروژه امنیتیسازی از سوی دشمنان منطقهای و فرامنطقهای بوده است، اکنون میتواند با همین سیاست اعلامی، چهره امنیتی دشمن را برجسته کرده و او را بهعنوان بازیگری بیثباتکننده در منطقه معرفی کند.
سوم، سیاست «ابهام راهبردی» بهعنوان مکمل این رویکرد عمل میکند؛ بدین معنا که ایران عمداً فضای مبهمی در محاسبات دشمن ایجاد میکند تا تصمیمگیریهای آنها دچار تردید و سردرگمی شود. این ابهام باعث میشود دشمن نتواند با اطمینان اقدام کند و این تردید به نفع ایران تبدیل به اهرمی بازدارنده و فشارزا میشود.
چهارم، در سایه این سیاستها، ایران میتواند عملیاتهای بازدارنده، تهاجمی یا تنبیهی خود را با استناد به دکترین دفاع مشروع توجیه کند. بهعنوان نمونه، حملات علیه زیرساختهای نظامی دشمن یا پاسخ به اقدامات نیابتی آن در منطقه، نه بهعنوان تهاجم علیه دولتها بلکه واکنشی به تهدید مستقیم امنیت ملی ایران تلقی میشود. این سیاست، انعطافپذیری عملیاتی بالایی را فراهم میآورد بیآنکه هزینههای بینالمللی سنگینی بر آن تحمیل شود.
نکته مهمتر اینکه این راهبرد، در ادبیات رهبر انقلاب اسلامی نیز ریشه دارد؛ حضرت آیتالله خامنهای در سالهای گذشته بهصورت ضمنی و گاه صریح تأکید کردهاند که «ملتها هدف ما نیستند بلکه منبع تهدید و تجاوز هدف است.» این موضعگیری اکنون بهصورت عملی در قالب یک سیاست روشن و قابل اجرا ظاهر شده است.
حال انکه سیاست اعلامی «عدم هدفگیری دولتها» همراه با «ابهام راهبردی»، صرفاً یک پیام صلحطلبانه نیست؛ بلکه بخشی از یک مهندسی ادراکی–راهبردی هوشمندانه است که ایران را در جایگاه کنشگری مسئول، اما مقتدر قرار میدهد. این سیاست بهویژه در مواجهه با دشمنانی که تلاش دارند ایران را تهدیدی جهانی جلوه دهند، قابلیت خنثیسازی، معکوسسازی روایت و حتی بهرهبرداری بازدارنده دارد.