✍️توسکانیوز/محسن بوذری سراوانی/هانا آرنت، فیلسوف آلمانی–آمریکایی، اصطلاح «ابتذال شر» را برای توضیح جنایتهای نظامهای توتالیتر به کار برد. او میگفت شر همیشه به شکل هیولا یا حادثهای استثنایی ظاهر نمیشود؛ گاهی آنقدر تکرار میشود که به چشم نمیآید و عادی میشود. صفدر نظری در یادداشتی درباره فساد در ایران، نمونهای از همین وضعیت را توصیف میکند: دزدی از بیتالمال و نمایش ثروتهای افسانهای دیگر شوکآور نیست. جامعه به جایی رسیده که میگوید «نوش جانش». یعنی فساد، به جای اینکه استثنا باشد، به قاعده تبدیل شده است.
در اینجا «ابتذال» معنای روشنی دارد: چیزی ارزشمند یا هولناک آنقدر تکرار میشود که ارزش و حساسیت خود را از دست میدهد. وقتی دزد بیتالمال خود را «مبارز با فساد» معرفی میکند، واژه «فساد» از معنا خالی میشود. این فقط یک لغزش زبانی نیست؛ نشانه آن است که جامعه، خطوط قرمز اخلاقیاش را از دست داده است.
این پدیده با تحلیلهای سیاسی امروز ما هم همراستاست. بارها گفتهایم خطر اصلی در ساختار سیاسی فقط حضور یک فرد فاسد یا متجاوز نیست، بلکه «عادی شدن تدریجی فساد» است. فساد وقتی به نهادها راه پیدا کند، آرامآرام جا میافتد و مقاومتها میشکند. این همان چیزی است که میتوان آن را «کودتای نرم و خزنده» نامید: تغییری که نه با یک ضربه، بلکه با فرسایش آرام ارزشها اتفاق میافتد. در چنین شرایطی حتی مفاهیم کلانی چون عدالت، مقاومت یا اصلاح هم مصرف روزمره پیدا میکنند و به ابتذال کشیده میشوند.
ابتذال شر پس فقط یک بحث نظری نیست؛ یک هشدار سیاسی و اجتماعی است. جامعهای که در آن تبهکاری و فساد روزمره شود، هیچ سپر اخلاقی مؤثری نخواهد داشت. در چنین وضعی قربانی شدن دیگر استثنا نیست؛ قاعده است. راه برونرفت هم از همینجا آغاز میشود: بازگرداندن حساسیت اخلاقی و احیای معنای مفاهیم. وقتی دزدی و فساد دوباره به چشم مردم بهعنوان امری زننده و غیرعادی دیده شود، چرخه ابتذال میشکند. اما اگر این چرخه ادامه یابد، هر واژهای از دین گرفته تا عدالت خالی از معنا و به ابتذال کشیده خواهد شد.