توسکانیوز/محسن بوذری سراوانی/«وَقُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا» (طه/۱۱۴) (پروردگارا، بر دانشم بیفزا)
این دعا یعنی مدرسه باید هر روز به یادگیری بیفزاید؛ همان افقی که بیانیهٔ مجمع فرهنگیان ایران اسلامی برای آغاز سال تحصیلی ۱۴۰۴–۱۴۰۵ ترسیم کرده است: احترام به شأن معلم و بهبود معیشت او، بهروزرسانی برنامههای درسی بر پایهٔ مهارتهای قرن بیستویک، ارزشیابیهای کیفی و دسترسی به اینترنت پرسرعت. این بیانیه فقط تبریک مناسبتی نیست؛ ارادهای است برای بهترشدن کیفیت مدرسه.
اما «مدرسهٔ ایرانی–اسلامی» زمانی دیده میشود که هویت و مهارت در تجربهٔ روزمرهٔ دانشآموز به هم برسند. پلِ این پیوند از دل فرهنگ خودمان میگذرد و با زبان امروز معنا پیدا میکند: در دین، «يَرْفَعِ اللَّهُ… وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ» (مجادله/۱۱) (علم معیار بالندگی)؛ در سنت ایرانی، «توانا بود هر که دانا بود» (دانایی ریشهٔ توان ملی)؛ و در آموزش مدرن به زبان مونتهسوری «کمکم کن تا خودم انجامش دهم» (یادگیریِ فعال و مسئول). کنار هم نشستنِ این سه گزاره یعنی: یادگیری هم تکلیف است، هم سرمایهٔ قدرت ملی، و هم باید با دستِ خودِ بچهها رخ دهد.
ترجمهٔ عملی این ایدهها در مدرسه سرراست است. هر هفته یک نشست ۱۰ دقیقهایِ گفتوگومحور—«حکمت برای زندگی» برگزار کنیم: پاراگرافی کوتاه از قرآن، نهجالبلاغه یا شاهنامه بخوانیم و دربارهٔ موضوعی کاملاً امروزی حرف بزنیم؛ عدالت، مسئولیت در شبکههای اجتماعی یا مراقبت از محیطزیست. همان هفته در کلاس علوم یا کارگاه فناوری، دانشآموزان یک پروژهٔ کوچک اما واقعی طراحی کنند: ساخت یک سنسور سادهٔ کیفیت هوا یا تهیهٔ گزارش حقیقتسنجیِ یک خبر داغ؛ و همزمان دربارهٔ اخلاق فناوری و اثر کارشان بر جامعه گفتوگو کنند. این ترکیب، هویت را از «شعار» و مهارت را از «حسابوکتابِ خشک» بیرون میآورد و به تجربهای زنده تبدیل میکند.
این پلِ ساده دقیقاً پشتوانهٔ همان مطالبات بیانیه است: اجرای کامل رتبهبندی و پرداختهای بهموقع تا معلم بتواند «طراحِ تجربهٔ یادگیری» باشد نه صرفاً مجری کتاب؛ اینترنت پرسرعت سراسری تا پروژهها واقعی و دادهمحور شوند؛ و ارزشیابیهای کیفی تا پیشرفتِ کودکان در همدلی، مسئولیتپذیری و تفکر انتقادی هم سنجیده شود، نه فقط در نمرهٔ پایانی.
در این مدل، نقش معلم از «مجریِ کتاب» به «طراحِ تجربهٔ یادگیری» ارتقا پیدا میکند و خانوادهها از تماشاگر به همراه تبدیل میشوند. یک شورای کوچک و صمیمی در مدرسه چند معلم، چند والد و یک استاد یا فعّال فرهنگی محل میتواند همین ایدهها را جمعوجور و پیگیری کند تا هر مدرسه نسخهٔ بومیِ خودش را داشته باشد.
بیانیهٔ مجمع مسیر را درست نشان میدهد: شأن معلم، مهارتهای نو، دسترسی دیجیتال و مشارکت. آنچه این مسیر را دیدنی و قابل لمس میکند، همین پلِ عملی میان ریشهها و نیازهای امروز است؛ پلی که مدرسه را همزمان به «خانهٔ معنا» و «خانهٔ مهارت» بدل میکند جایی که بچهها یاد میگیرند درست فکر کنند، درست زندگی کنند و با دستهای خودشان آیندهٔ ایران را بسازند.
و در جمعبندی، یادمان بماند:
«الحِکمهُ ضالَّةُ المؤمن؛ هر جا آن را بیابد، سزاوارتر است به آن.» (حکمت گمشدهٔ مؤمن است؛ هر کجا باشد، او سزاوارتر به آن است.)
مدرسهٔ ایرانی–اسلامی همانجاست که حکمت را با زبان امروز به زندگیِ دانشآموز میآورد.
محسن بوذری سراوانی