✍️توسکانیوز/بابک کاظمی – دکتری سیاستگذاری عمومی/در ادبیات ژئوپلیتیک و توسعه منطقهای، «کریدور» به مسیرهای پیوسته و امنی اطلاق میشود که کالا، انرژی، داده یا حتی جریانهای انسانی را میان دو یا چند نقطه راهبردی جغرافیایی جابهجا میکنند. این مسیرها میتوانند زمینی، ریلی، دریایی یا دیجیتال باشند و معمولاً تحت توافقات چندجانبه و سرمایهگذاریهای سنگین میان دولتها شکل میگیرند. در جهان امروز، کریدورها تنها شاهراههای اقتصادی نیستند، بلکه به ابزارهای نوین تولید قدرت، نفوذ سیاسی و امنیت پایدار نیز بدل شدهاند. کشوری که در طراحی و کنترل این کریدورها نقش مؤثر داشته باشد، میتواند جایگاه خود را در معادلات منطقهای و بینالمللی ارتقا دهد و برعکس، حذف یا نادیده گرفته شدن از این شبکههای ارتباطی، به معنای حاشیهنشینی در نظم نوین جهانی خواهد بود.
در این میدان راهبردی، ایران با وجود قرارگیری در یکی از برترین موقعیتهای جغرافیایی منطقه، بهتدریج در حال حذف شدن از برخی مسیرهای اصلی است؛ روندی که اگر متوقف نشود، میتواند کشور را از یک بازیگر مرکزی به تماشاگری پیرامونی تبدیل کند. کریدور هند-عربستان-اسرائیل-اروپا که بهصراحت ایران را دور میزند، تلاش ترکیه و آذربایجان برای تکمیل کریدور زنگزور بدون نقشآفرینی تهران، و نیز احیای مسیرهای جایگزین برای کریدور شمال-جنوب از طریق آسیای مرکزی، تنها بخشی از شواهد این واقعیت تلخاند. در کنار این روندها، نباید از نقش اسرائیل در تغییر ژئوپلیتیک منطقه غافل شد. رژیم صهیونیستی با بهرهگیری از خلأهای امنیتی در سوریه، طی سالهای اخیر بهطور مداوم حملات هوایی علیه زیرساختها، مراکز لجستیکی و مسیرهای ارتباطی محور مقاومت انجام داده و اکنون با تضعیف حاکمیت ملی سوریه، عملاً در حال تبدیل شدن به بازیگری مؤثر در خاک این کشور است. این حضور خزنده و پرخطر، به اسرائیل امکان میدهد تا از طریق جولان و جنوب سوریه، به یکی از کریدورهای زمینی راهبردی منطقه – که سابقاً در امتداد محور ایران-عراق-سوریه-لبنان تعریف میشد – دسترسی پیدا کند. به بیان دیگر، رژیم صهیونیستی نهتنها در نبرد امنیتی، بلکه در نبرد کریدورها نیز فعالانه وارد عمل شده تا ایران را از مسیرهای حیاتی ارتباطی و نفوذ منطقهای خود محروم سازد. در مقابل، ایران درگیر مشکلات داخلی، تحریمهای مزمن و بیثباتیهای مدیریتی بوده و فرصتهای طلایی در منطقه را یکی پس از دیگری از دست داده است.
با این حال، نبرد کریدورها هنوز به پایان نرسیده و ایران میتواند با بازآرایی راهبردی، بار دیگر به بازیگر تعیینکننده این میدان تبدیل شود. پیروزی در این نبرد مستلزم احیای دیپلماسی واقعگرایانه، توسعه سریع زیرساختهای ترانزیتی، استفاده هوشمندانه از موقعیت ژئوپلیتیکی در خلیج فارس، دریای عمان، قفقاز و آسیای میانه، و تبدیل تهدیدهای منطقهای به فرصتهای همگرایی است. ایران باید بهجای انفعال، به سمت ابتکار حرکت کند؛ مسیرهای مشترک با هند، ارمنستان و آسیای میانه را فعالتر کرده، تعامل سازندهتری با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس تعریف کند، و با عبور از تقابلگرایی صرف، نقش خود را بهعنوان حلقه پیوند شرق و غرب بازسازی نماید. آینده قدرت در منطقه، نه در تصرف سرزمین بلکه در تسلط بر مسیرها رقم خواهد خورد؛ و کشوری که نتواند مسیرها را در اختیار بگیرد، بهناچار در حاشیه تصمیمسازیها باقی خواهدماند