به گزارش توسکانیوز/ مانیا شیرین بخش دبیر مجمع زنان اصلاحطلب گیلان و عضو جبهه اصلاحات استان طی یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت ؛در میانه التهاب بیسابقه منطقه به عنوان یکی از پرتنشترین رخدادهای چند دهه اخیر، بار دیگر میبایست توجه افکار عمومی و نخبگان را به پرسشی اساسی جلب کرد: ایران چگونه میتواند از اقتدار منطقهای خود دفاع کند و همزمان بنیانهای داخلی را نیز مستحکمتر سازد؟
واکنش نظامی ایران به تجاوز آشکار اسراییل به کنسولگریاش در دمشق، اقدامی در چارچوب حقوق بینالملل و دفاع مشروع تلقی شد و از منظر امنیت ملی، پیامی قاطع به طرف مقابل مخابره کرد: ایران، برخلاف محاسبات رژیم صهیونیستی، آمادگی و اراده پاسخگویی دارد. توان هماهنگسازی عملیاتی در این سطح و عبور از سامانههای پدافندی پیشرفته اسراییل، دستکم در افکار عمومی منطقه، جایگاه بازدارندگی ایران را تا حدودی تثبیت کرد. جنگ همیشه صرفا در میدان رخ نمیدهد؛ گاه در ذهنها، در سفره مردم و در آیندهنگری نسلها نیز جریان دارد. اگرچه ابعاد نظامی این درگیری برجسته است، باید وجوه دیگر آن را نیز جدی گرفت:
۱- اقتصاد شکننده در برابر فشارهای خارجی
حمله نظامی هرقدر دقیق و سنجیده باشد، بدون پشتوانه اقتصادی قوی، ممکن است اثر معکوس بگذارد. افزایش قیمت ارز، التهاب بازار و فشار بر اقشار آسیبپذیر و نوسانات و سقوط ارزش سهام در بورس نشانههایی از تاثیر مستقیم یک جنگ حتی محدود بر وضعیت معیشتی مردم است؛ مردمی که سالهاست زیر فشار تحریم، ناکارآمدی مدیریتی و فساد، تابآوری خود را از دست دادهاند.
۲- سرمایه اجتماعی و افکار عمومی
در روزهای پرتنش اخیر، بسیاری از مردم نگرانی خود را نه از قدرت نظامی دشمن، بلکه از بیپاسخ ماندن خواستهها و مطالبات داخلیشان ابراز کردهاند. نارضایتی از شفاف نبودن سیاستها، انحصار رسانهای و حذف صداهای منتقد از فضای عمومی، همه و همه نشانههایی است از فاصلهای که بین حاکمیت و بخشی از جامعه ایجاد شده است. جامعهای که احساس کند تنها در بزنگاههای بحران شنیده میشود، نمیتواند همدلانه در کنار دولت باقی بماند.
۳- سیاست خارجی و دیپلماسی منطقهای
سیاست خارجی باید در بستری از همراهی منطقهای و هوشمندی دیپلماتیک پیگیری شود. در این مرحله، اجماعسازی منطقهای اهمیت دوچندانی پیدا میکند. کشورهای همسایه، بهویژه جهان عرب، باید نه تنها از نظر سیاسی که از منظر افکار عمومی، درک درستی از مواضع ایران داشته باشند. ایران اگر نتواند روایتی پذیرفتنی از اقدامات خود ارایه دهد، ممکن است در بلندمدت منزویتر شود. نظام جمهوری اسلامی ایران در یکی از حساسترین مقاطع تاریخی خود قرار گرفته است. هم تهدید خارجی پررنگتر شده و هم زمینه نارضایتی داخلی گستردهتر. در چنین شرایطی، خودانتقادی باید به بخش جداییناپذیر سیاستگذاری تبدیل شود و این نه از موضع دشمنی که از سر دلسوزی امکانپذیر است.
نظام تصمیمسازی کشور باید به اندازه کافی متکی به خردجمعی و تخصصمحوری باشد. ظرفیت گفتوگوی آزاد در کشور به وجود بیاید تا نخبگان علمی، اقتصادی و حتی سیاسی، فارغ از گرایشها، بتوانند در برابر بحرانها راهحل ارایه دهند. سیاستگذاران کشور باید خود را ملزم به پاسخگویی در برابر مردم بدانند. بازسازی سرمایه اجتماعی، گام نخست در ایجاد فضای گفتوگوی واقعی و امن برای شهروندان است. شنیدن صدای جامعه مدنی، دانشگاهیان، کارگران و زنان، نه تهدید که فرصتی برای تقویت اقتدار درونی است. مشروعیت سیاسی، وقتی با مشارکت واقعی همراه شود، پایدارتر از هر موشکی عمل میکند.
از طرفی تدوین دکترین شفاف سیاست خارجی و امنیتی بهتر است با اولویت فوری انجام پذیرد. مردم حق دارند بدانند سیاستهای منطقهای ایران، اهداف و مرزهایش چیست. سکوت یا کلیگویی درباره این مسائل، تنها بر بیاعتمادی میافزاید. تبیین شفاف اهداف راهبردی در سیاست خارجی، به انسجام داخلی کمک میکند.
یکی از کلیدیترین ابزارهای مبارزه با فشارهای داخلی و تهدیدات خارجی، اصلاح ساختارهای ناکارآمد اقتصادی کشور است که بدون اصلاح ساختار بودجه، مقابله با فساد و کاهش وابستگی به درآمدهای ناپایدارممکن نیست. شفافسازی فرآیندهای تخصیص منابع، قطع رانتهای پرهزینه و آزادسازی ظرفیت بخش خصوصی از اولویتهاست. همچنین ازجمله مهمترین راهکارهای نجات از وضعیت کنونی، دیپلماسی فعال منطقهای و جهانی است. ایران نباید تنها از موضع نظامی با جهان سخن بگوید. بازسازی روابط با کشورهای همسایه، استفاده از ظرفیتهای جهانی در چارچوب منافع ملی و ایجاد ائتلافهای چندجانبه، میتواند توازن را به سود ایران تغییر دهد
جنگ ۱۲ روزه و ضرورت بازسازی اعتماد داخلی
لینک کوتاه : https://tooskanews.ir/?p=50856
- منبع : روزنامه اعتماد