توسکانیوز/ محسن بوذری /در فضای پسااتشبس، ایران به نقطهای رسیده که هم ابزارهای بازدارندگی را در اختیار دارد، و هم فرصتهایی برای ایجاد یک مسیر تازه در تعامل با نظام بینالملل.
تغییر توازن در معادلات منطقهای، فرسایش مشروعیت طرفهای متجاوز، و آمادگی برخی بازیگران جهانی برای خروج از بنبست، همه نشانههاییاند که میتوان با طراحی یک راهبرد چندلایه، بحران را به فرصت تبدیل کرد.
ایران در حال حاضر با برخورداری از توان هستهای کنترلشده، بدون عبور از مرزهای رسمی، اما با حفظ «اهرم فشار بازدارنده»، در موقعیتی قرار دارد که میتواند وارد گفتوگویی هدفمند شود مشروط به تضمین عدم تکرار حمله و احترام به اصول بازی متقابل.
این گفتوگو میتواند:
با رویکردی غیررسمی و غیرتبلیغاتی آغاز شود؛
با بستهای مرحلهای شامل گامهای اعتمادساز و قابل بازگشت ادامه پیدا کند؛
و به معاملهای برسد که در آن هر دو طرف، تصویر پیروزی نسبی را برای خود حفظ کنند.
مبنای این تعامل، نه ضعف یا عقبنشینی، بلکه قدرت مهار شده و عقلانیت سیاسی است.
در عین حال، ضروری است که فضای گفتوگو در داخل کشور نیز بهگونهای مدیریت شود که این مسیر، مذاکره از موضع اقتدار معرفی شود، نه سازش. باید روشن شود که:
ایران با در اختیار داشتن ظرفیت فنی بالا، در موقعیتی نیست که از سر اجبار وارد تعامل شود،
بلکه با محاسبه دقیق منافع ملی، بهدنبال کاهش فشارها و باز کردن مسیر بازسازی داخلی است.
این راهبرد، ضمن حفظ ابزارهای راهبردی ایران، میتواند مسیر کنترلشدهای برای عبور از بنبست اقتصادی و فشارهای خارجی فراهم آورد. مشروط بر آنکه:
۱. مذاکره در مرحله اول، با مدیریت روایت پیش برود،
۲. از ابزارهای حقوقی برای مشروعیتسازی روایت ایران استفاده شود (بهویژه درباره حمله به تأسیسات هستهای تحت نظارت بینالمللی)،
۳.طرف مقابل امکان ادعای دستاورد تبلیغاتی برای خود را تا حدی بیضرر داشته باشد.
نتیجه:
نه عقبنشینی، نه ماجراجویی.
بلکه طراحی یک مسیر بازدارندگی هوشمند + معامله مرحلهای + تثبیت داخلی.