✍توسکانیوز/همه جلو می روند، اما من عقب می روم. به همه بر و بچه های هم سن و سال و هم دوره گیلانی خودم هم توصیه می کنم بیآئید با من به عقب باز گردیم و گیلان را دوباره بشناسیم. نه فقط جنگل و دریا و شهرها و روستاهای زیبای گیلان را، نه فقط سبزه میدان و خانه میرزا کوچک خان را و نه فقط…
میدانید بنیانگذار دو نشریه مهم تاریخ مطبوعات ایران را باید در رشت جستجو کنید؟
دکتر علی بهزادی که مدتی پیش دو جلد کتاب خاطراتش را خواندم، سردبیر و مدیر پرفروش ترین مجله ایران بنام “سپید و سیاه” بود و اهل شهر خودمان.
نام سپید و سیاه را شنیده بودم اما نمی دانستم “دكتر علي بهزادي” متولد رشت بود. اولین روز بهار ۱۳۰۴ در رشت متولد شد. سال ۱۳۲۸ از دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران فارغ التحصيل شد و در سال ۱۳۳۱ در رشته حقوق بين الملل از دانشگاه پاريس درجه دكترا گرفت.
۱۸ مرداد ۱۳۳۲ اولين شماره مجله “سپيد و سياه ” را با عکس دكتر مصدق در روی جلد این مجله منتشر کرد. تا ۲۹ مرداد ۱۳۵۲ كه به دستور حکومت وقت اين مجله و تعداد زيادي روزنامه و مجله ديگر توقيف شدند، هزار و شصت شماره مجله سپید و سیاه منتشر کرد.
از نيمه ي دوم سال ۱۳۵۷ انتشار سپيد و سياه دوباره آغاز شد و تا نيمه اول ۱۳۵۸ ادامه پيدا كرد و در تابستان سال ۱۳۵۸ توقیف شد و دیگر هرگز به چاپ نرسید.
امتیاز مجله غیر سیاسی دانستنی ها را بنام دخترش گرفت و در تمام دوران جنگ ایران و عراق این مجله را منتشر کرد تا بالاخره آن را هم توقیف کردند. تا آن که خود نیز پس از سالها فعاليت روزنامه نگاري ، وكالت دادگستري و تدريس در دانشگاهها در زمستان ۱۳۸۹ در گذشت.
از آثار به جا مانده از او مي توان به رمان “گريزگاه درون” و كتاب ” خرده داستان ” و يادداشتهاي كوتاه و بلند در مجلات و روزنامه ها اشاره كرد. و البته خاطراتش با نام “شبه خاطرات ” که من خواندم و شاید مطالبی از آن را بعدا برایتان به اشتراک گذاشتم. این کتاب به نوعی تاريخ شفاهي عصر پهلوي است.
حالا می خواهم چند گام دیگر هم به عقب بروم و یا بقول بعضی ها، بجای پیشرفت، پسرفت کنم!
سید اشرف الدین قزوینی (یا حسینی یا گیلانی) شاعر، طنز نویس و مدیر اولین روزنامه طنز ایران پس از مشروطیت با نام “نسیم شمال” بود. اشرف الدین در قزوین متولد شد اما پس گذراندن دوره های تحصیل علوم دینی در رشت ساکن شد با رهبران مشروطیت در گیلان آشنا شد و نخستین شمارهٔ نسیم شمال را به صورت هفتگی منتشر ساخت. اشرف الدین پس از بمباران و انحلال مجلس توسط محمدعلی شاه قاجار، از بیم مأموران شاه با لباس مبدل از طریق روستاهای گیلان و قزوین به اشتهارد گریخت. پس از فرار اشرف الدین از رشت، نسیم شمال نیز به مدت۷ ماه توقیف شد. محمدعلی شاه که سقوط کرد او به رشت بازگشت و انتشار نسیم شمال را از سر گرفت. سرانجام ارتش تزاری روسیه بدنبال انحلال مجلس دوم اشرف الدین را از رشت تبعید کرد و چاپخانهٔ عروةالوثقی را که نسیم شمال در آن چاپ می شد را ویران کرد. او به تهران گریخت و انتشار نسیم شمال را در تهران از سر گرفت. سالهای پایانی عمر خود اسیر نظمیه رضا شاه شد و سر از دار المجانین تهران در آورد. دستور بود که او را در یک گوشه ای از دیوانه خانه حبس کنند تا هوای “نسیم شمال” از سرش بیرون برود! آنچه را محمدعلی شاه نتوانست با او بکند، رضا شاه کرد. چنین کردند تا بطرزی مشکوک مرگش اعلام شد.
استاد سعید نفسیی در این باره می نویسد: او را به «دارالمجانين» بردند، در قسمت عقب تیمارستان جایی به او اختصاص دادند. من نفهمیدم چه نشانه جنونی در این مرد بزرگ بود. همان بود که همیشه بود. مقصود از این کار چه بود؟ این یکی از بزرگترین معما های حوادث این دوران زندگی ماست.”
در تاریخ انقلاب مشروطه و انقلاب گیلان، همیشه از آزادگی و شعر طنز اشرف الدین در نسیم شمال به نیکی یاد شده است.
این چند بیت را هم از همشهری زجر کشیده خودمان بخوانید:
نه درس به کار آید و نه علم ریاضی
نه قاعده مشق و نه مستقبل و ماضی
نه هندسه و رسم و مساحات اراضی
خواهی که شوی مجتهد و مفتی و قاضی
رومسخرگی پیشه کن و مطربی آموز
صد سال اگر درس بخوانی همه هیچ است
در مدرسه یک عمر بمانی همه هیچ است
خود را به حقیقت برسانی همه هیچ است
جز مسخرگی هر چه بدانی همه هیچ است
رو مسخرگی پیشه کن و مطربی آموز
عکس دکتر بهزادی / و عکس اشرف الدین در روز دستگیری و انتقال به دارالمجانین تهران
اشرف الدین گیلانی و علی بهزادی گیلانی با نسیم شمال، سپید و سیاه روئید!
لینک کوتاه : https://tooskanews.ir/?p=18092
- نویسنده : منیره نوری
- منبع : توسکانیوز