✍️بتوسکانیوز/ابک کاظمی دانش آموخته دکتری سیاست گذاری عمومی/نشست اخیر میان ولادیمیر پوتین و دونالد ترامپ در آلاسکا، بدون صدور بیانیه مشترک پایان یافت؛ نشستی که نه توافق صلحی به همراه داشت و نه حتی آتشبسی موقت. با این حال، پیامهای متقابل و واکنشهای سریع پس از آن نشان داد که این دیدار بیش از آنکه پایانی بر جنگ اوکراین باشد، دروازهای برای آرایش تازه دیپلماسی و نمایش قدرت میان بازیگران بزرگ بود. پوتین مذاکرات را سازنده و آغازگر حلوفصل توصیف کرد، اما هشدار داد که اوکراین و اروپا نباید مسیر مذاکرات را تخریب کنند؛ به بیان دیگر، روسیه آماده گفتوگوست، اما بدون امتیازدهی راهبردی و با حفظ خطوط قرمز امنیتی خود. در سوی مقابل، ترامپ که پیش از نشست بر لزوم آتشبس فوری تأکید داشت، پس از دیدار با پوتین موضع خود را تغییر داد و صلح پایدار را مهمتر از آتشبس موقتی دانست. او همچنین از دیدار قریبالوقوع با زلنسکی در واشنگتن خبر داد و احتمال نشست سهجانبه آمریکا–روسیه–اوکراین را مطرح ساخت؛ تغییری که نشان میدهد واشنگتن بهدنبال کنترل روند مذاکرات، حفظ ابتکار عمل و در عین حال محدود کردن آزادی عمل اروپا است.
زلنسکی که در آلاسکا غایب بود، بلافاصله فعال شد و تأکید کرد که هیچ تصمیمی درباره اوکراین بدون حضور کییف پذیرفتنی نیست. او هشدار داد در صورت تعلل روسیه، تحریمها باید تشدید شوند و همزمان بر ضرورت تضمینهای امنیتی بلندمدت برای کشورش تأکید کرد. این موضع به خوبی نشان میدهد که کییف تلاش میکند از حاشیه به متن بازگردد و مطمئن شود میز مذاکرات بدون مشارکت مستقیم اوکراین شکل نمیگیرد. در همین حال، رهبران اروپایی در بیانیهای مشترک ضمن استقبال از ابتکار ترامپ، بر ضرورت حضور مستقیم زلنسکی در روند صلح تأکید کردند و تضمینهای امنیتی برای اوکراین را شرط اساسی صلح پایدار دانستند. آنان همچنین وعده دادند تا زمان توقف جنگ، فشار اقتصادی و تحریمها علیه روسیه ادامه یابد؛ نخستوزیر بریتانیا حتی مدعی شد تلاشهای ترامپ بیش از هر زمان دیگری ما را به پایان جنگ نزدیک کرده است.
با این همه، واقعیت آن است که نشست آلاسکا بیش از آنکه توافقی عملی به همراه داشته باشد، یک نمایش ژئوپلیتیک بود؛ عرصهای برای آزمودن خطوط قرمز و مدیریت روایتها در سطح جهانی. روسیه به دنبال حفظ مشروعیت دیپلماتیک، تثبیت خطوط امنیتی و جلوگیری از اجماع کامل غربی علیه خود است. آمریکا با تغییر تاکتیک از آتشبس فوری به صلح پایدار، میکوشد مسیر مذاکرات را مدیریت کرده و نقش رهبری خود را تقویت کند. اوکراین نیز با تأکید بر تحریمها و تضمینهای امنیتی پایدار، در برابر هر توافقی بدون مشارکت مستقیم مقاومت نشان میدهد و اروپا با حمایت تاکتیکی از ابتکار آمریکا همچنان بر فشار اقتصادی علیه روسیه و امنیت ساختاری اوکراین اصرار دارد.
نشست آلاسکا نشان داد که دیپلماسی جنگ اوکراین از مرحله توافقات مقطعی عبور کرده و وارد مرحله منازعه بر سر «شکل صلح» شده است. برای مسکو، صلح به معنای پذیرش خطوط قرمز امنیتی روسیه است؛ برای واشنگتن، صلح یعنی مدیریت روند و جلوگیری از استقلال عمل اروپا؛ برای کییف، صلح واقعی تنها با تضمینهای امنیتی پایدار و بازگرداندن اراده ملی قابلپذیرش است؛ و برای اروپا، صلح باید همزمان منافع امنیتی اوکراین و انسجام غرب را تضمین کند. به همین دلیل چشمانداز بحران اوکراین همچنان به موازنه قدرت گره خورده است و نه به توافقات فوری. مسیر صلح اکنون بیش از هر زمان دیگری به میدان رقابت قدرتهای بزرگ شباهت دارد و در این میدان، دیپلماسی و جنگ معانی جدیدی یافتهاند. فهم این تحولات و ترجمه درست آن به زبان منافع ملی، مهمترین اولویت برای تصمیمسازان و مجریان سیاست خارجی در جهان امروز است